سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طراحان سایت تبریز

نظر

12 سوالی که هر کسب و کار موفقی باید از خودش بپرسد ؟

12 سوالی که هر کسب و کار موفقی باید از خودش بپرسد ؟

در شرایطی که طول عمر متوسط کمپانی‌ها در آمریکا و انگلیس به شدت کم شده (عمر متوسط کمپانی‌ها از 67سال به 15 سال رسیده است)، بعضی از کمپانی‌ها صد سالگی‌شان را جشن می‌گیرند و به نظر می‌رسد تا همیشه ماندگار خواهند بود. اما چه رازی پشت ماندگاری این کمپانی‌های بزرگ وجود دارد؟ آیا این کمپانی‌ها درسی برای آموختن به ما دارند؟

هاروارد بیزینس ریویو (Harvard Business Review) یک نشریه عمومی در مورد مدیریت است که توسط انتشارات هاروارد بیزینس سالانه منتشر می‌شود و امتیاز آن برای دانشگاه هاروارد است. این موضوعی است که دقیقا گروه پژوهش هاروارد بیزینس ریویو به آن پرداخته است.

برای پاسخ دادن به سوالات بالا، تیم پژوهشی هاروارد بیزینس ریویو 6 تا از کمپانی‌های صدساله با عملکرد خوب را بررسی کردند:

  1. آکادمی موسیقی رویال: از مهم‌ترین مدارس موسیقی در لندن
  2. رویال کالج هنر: از اصلی‌ترین انجمن‌های هنرمندان در بریتانیا
  3. کمپانی رویال شکسپیر: معتبرترین مجموعه فرهنگی هنری مختص اجرای پروژه‌های سینمایی و عمدتا نمایشی
  4. کالج اتون (Eton College): یکی از گران‌قیمت‌ترین و مهم‌ترین مدارس انگلستان
  5. ناسا: که قطعا معرف حضور همه‌تان است. البته اگر اطلاعات بیشتری می‌خواهید می‌توانید در ویکی پدیاتوضیحات بیشتری در مورد ناسا بخوانید.
  6. کمپانی ورزشی آل بلک:  یکی از بزرگترین کمپانی‌های ورزشی در بریتانیا

برای اینکه یک اجتماع حول کسب و کار خود ایجاد کنید، نیاز به آدم‌هایی دارید که به اجتماع شما بپیوندند، اجتماع آدم‌ها نیاز به ساختن یک جهان دارد. جهانی که از قواعد خاص خود ساخته شده است. تمام این کسب و کارها جهان تازه‌ای ساختند، جهانی که از افکار و باورهای متفاوتی ساخته شده بود و شرایط فعلی را به چالش می‌کشید.

آنها از تاثیر خودشان بر جامعه صحبت می‌کنند و سعی می‌کنند، افکار و باورهایی را در آدم‌ها تغییر بدهند، نگرش‌های تازه‌ای بسازند و جهان تازه‌ای خلق کنند. مثلا ناسا از اینکه چه تاثیری بر نوع بشر گذاشته حرف می‌زند، کالج اتون از آموزش رایگان 70 کودک محروم در سال صحبت می‌کند، و رویال کالج هنر می‌خواهد از طریق هنر و طراحی دنیا را تغییر دهد.

??

استعدادها به سمت این کمپانی‌ها کشیده می‌شوند تا به آنها کمک کنند به اهدافشان برسند. اما آنها صرفا منتظر جذب شدن و آمدن استعدادها نمی‌نشینند، در عوض آنها روی کودکان سرمایه‌گذاری می‌کنند و به آنها مهارت‌هایی که در آینده نیاز دارند را آموزش می‌دهند. برای همین کمپانی ورزشی آل بلک یک راگبی (فوتبال آمریکایی) مخصوص برای بازی در دبستان طراحی کرد، رویال کالج هنر هر سال یک مسابقه هنری برای افراد 4-18 سال برگزار می‌کند و ناسا سالانه یک برنامه 10 هفته‌ای برای آموزش فارغ‌التحصیلان دبیرستان در تابستان در نظر می‌گیرد.

یک نمونه ایرانی مورد علاقه من در این رابطه سکان آکادمی است. سکان آکادمی آموزش کدنویسی برای کودکان برگزار می‌کند. این آموزش کدنویسی به کودکان یکی از جذاب‌ترین عناوینی بود که من در فضای مجازی ایران دیدم.

2- صد ساله‌ها روند انتصاب و تحویل پست مدیریتی را با جزییات زیاد و دقت انجام می‌دهند.

اکثر سازمان‌ها هر 5 سال یکبار مدیران رده بالای خود را عوض می‌کنند، در حالیکه در کمپانی‌های صدساله، بعضی از مدیران تا بالای 10 سال در جایگاه خود باقی می‌مانند. این افراد به دانش کلیدی و تاثیر کمپانی بر محیط بیرون جهت می‌دهند. صدساله‌ها روند ارتقا شغلی و تغییر مدیران را بسیار با دقت طی می‌کنند. آنها جانشین مدیر را از 4 سال قبل مشخص می‌کنند، تحت نظر دارند و آموزش می‌دهند. شاید برای شما خیلی دور از ذهن باشد اما تحویل دادن پست به مدیر بعدی در این شرکت‌ها حداقل یک سال طول می‌کشد. مثلا کالج اتون هر 13 سال یکبار مدیر عوض می‌کند و روند تحویل کار دو سال طول می‌کشد. مدیران سابق هم تا 5 سال بعد در کمپانی می‌مانند تا پیشنهادات و توصیه‌های خود را به شرکت بدهند.

این کمپانی‌ها مدیران خودشیفته را استخدام نمی‌کردند! در عوض آنها مدیران متواضعی را استخدام می‌کردند که عاشق یاد گرفتن از مدیران سابق بودند. بیشترین تمرکز مدیران جدید بر این است که وقتی کمپانی را ترک می‌کنند چه شکلی خواهد بود، آنها چه تغییری توانسته‌اند در آن ایجاد کنند و با مدیریت آنها در آینده چه ارزشی به آن کمپانی اضافه خواهد شد؛ نه اینکه دائما فکر کنند وقتی پست را تحویل گرفتند کمپانی چگونه بود و چه مشکلاتی سر راهشان قرار داشت.

3- صراحت و صداقت پایدار، عمل کردن در میان عموم، کمک کردن به دیگران

نکته آخر هست? مستحکم درون این سازمان‌ها، عمل کردن در میان عموم مردم است. این حرف به چه معناست؟

دقت کردید که در یک شیرینی فروشی، شیرینی‌ها را در ویترین می‌چینند؟ با این کار شما محصولات را می‌بینید و انتخاب می‌کنید. حالا فرض کنید به همین شیوه جلوی چشم خودتان کل مراحل پخت شیرینی انجام بشود. در این شرایط هم شما به چیزی که می‌خورید اعتماد کامل خواهید داشت و هم کسی که کیک را درست می‌کند با دقت زیادی این کار را انجام می‌دهد چون می‌داند که شما او را تحت نظر گرفته‌اید.

این کار در صدساله‌ها باعث بالا بردن پروفایل کمپانی و تشویق کارمندان به داشتن عملکرد بهتر می‌شود. یکی از مدیران کالج اتون می‌گوید: "از لحظه‌ی اولی که کارم را شروع کردم می‌دانستم که با دقت رصد می‌شوم. نه تنها توسط همکارانم و افراد داخل کالج، بلکه توسط افراد بیرون هم رصد می‌شوم. من نمی‌توانستم اشتباهی بکنم و بقیه متوجه آن نشوند و در این مورد کالج با همه جاهایی که کار می‌کردم متفاوت است."

بعضی از صدساله‌ها در برنامه‌هایی شرکت می‌کنند که همه‌ی دنیا می‌بینند مثل سفر به ماه برای ناسا یا مسابقات المپیک برای آل بلک و آن کمپانی‌هایی که برنامه‌های این چنینی برگزار نمی‌کنند، مثل رویال کالج هنر، استدیوهایشان برای دیدار عموم باز و در دسترس است. این کمپانی‌ها کارهای بزرگ و خلاقانه انجام می‌دهند و از طریق کتاب، فیلم و مقاله این کارها را با دیگران به اشتراک می‌گذارند. مثلا مهندسین ناسا کارهای خود را به صورت آنلاین منتشر می‌کنند و آل بلک یکبار از آمازون خواست یک فیلم مستند درباره‌ی اینکه آنها چگونه کار می‌کنند، از آنها بسازد.

این مصداق بارز شفافیت است؛ شفافیت مفهومی است که اصلا در ایران جا نیفتاده و یکی از مهم‌ترین تقابل‌های فرهنگ شرقی و غربی است. در فرهنگ شرقی تصور بر این است که هر چیزی که اسرارآمیزتر باشد، برای همگان بیشتر جذابیت دارد و شاید در تربیت تمام ما ایرانیان این میل به مرموز و ناشناخته بودن به صورت ناخودآگاه وجود داشته باشد. از طرف دیگر این مرموز بودن حتی در مواردی برای ما مزیت رقابتی در میان سایر رقبا محسوب می‌شود. تصور می‌کنیم که تمام اسرار بیزینس ما و فوت و فن کوزه کری باید فقط نزد خودمان محفوظ بماند و هر چقدر دیگران کمتر سراز کارمان در بیاورند موفق‌تریم. اما ...

نه اشتباه است. این مصداق عقب ماندگی ماست. این همان داستان پیشرفت جهان غرب و عقب ماندگی جهان سومی‌هاست. شاید عصبانی شوید، اما پیش از عصبانی شدن کمی فکر کنید و البته در کامنت‌های این مقاله نظراتتان را با من در میان بگذارید.

و اما بخش دوم افسان? این کسب و کارهای صدساله

این اشخاص را که در کمپانی‌های صدساله بین 20-30 درصد نیروها بودند را شناسایی کنید و آنها را برای پست‌های مدیریتی دریابید. سعی کنید آنها را تا 10 سال یا بیشتر در پست مدیریتی نگه دارید تا دانش، تجربه و قدرت تصمیم‌گیری آنها، به قول معروف در طول این سالها DNA شرکت را عوض کنند.

4. روند انتقال پست‌های مدیریتی را چطور می‌توانید پیش ببرید؟

آیا جایگزین‌ها را از 4 سال قبل می‌توانید مشخص کنید؟ آیا 1 سال برای جایگزینی پست وقت می‌گذارید؟ 80 درصد از مدیران موفق دنیا، همین روند را طی کرده‌اند. باید حساسیت‌های تغییر پست را در نظر بگیرید و این تحویل‌ پست‌ها را با دقت انجام دهید و برای آن وقت بگذارید.

5. چه کسی باید شما را زیر نظر بگیرد؟

از افراد دعوت کنید بیایند و ببینند که شما چکار می‌کنید و چطور کار می‌کنید و کارتان چه تاثیری بر محیط می‌گذارد. این کار باعث اعتمادسازی می‌شود و کارمندان را ترغیب می‌کند درست‌تر و بهتر کار کنند. مثلا جگوار از مشتریانش دعوت می‌کند روند ساخت اتوموبیل را از نزدیک ببینند. شما هم بسته به اینکه کارتان چیست می‌توانید از این شیوه‌ها استفاده کنید و اگر کارتان به گونه‌ای نیست که عینا چنین کارهایی بتوانید بکنید، فکر کنید و از خلاقیتتان استفاده کنید: چطور می‌توانید افراد را به سمت خود بکشانید تا کار شما را زیر نظر بگیرند و با آن آشنا شوند؟

6. شما چطور می‌توانید به دیگران کمک کنید؟

قاعدتا برای همه افراد مقدور نیست که به شما سر بزنند. پس کارهای بزرگ و شگفت‌انگیز انجام بدهید و خودتان با دیگران به اشتراک بگذارید. مثلا نایک و استارباکس کتاب‌هایی چاپ کرده‌اند که در آن درباره موفقیت‌ها، شکست‌ها و تلاششان برای اوج گرفتن دوباره، توضیح می‌دهند، بریتیش ایرویز از بی‌بی‌سی خواست یک مستند درباره اینکه چطور کار می‌کنند بسازد و ساتوست ایرلاین از مشتریانش خواست تجربیاتشان را در وبلاگش به اشتراک بگذارند.

7. چطور می‌توانید متخصصان را از بیرون به شرکت دعوت کنید؟

وقتی هسته مرکزی خود را سامان دادید و مطمئن شدید پایداری لازم را دارد، حالا باید برای بقیه قسمت‌ها دائما نوآوری کنید و نگذارید یکسری کار ثابت در طول سالها انجام بدهند. مثلا شما می‌توانید این کار را با استخدام فریلنسرها و مشاوران خبره انجام دهید یا از کارمندان خودتان بخواهید از شرکت خارج شوند و چنین کارهایی انجام بدهند.

مراقب باشید اصلا وارد جو چشم و هم‌چشمی با رقبا نشوید. این کار شاید در کوتاه مدت باعث قدرت گرفتن شما بشود، اما جدیدترین تحقیق‌ها ثابت کرده‌اند که در نهایت شما با به اشتراک گذاشتن تجربیات و مهارت‌ها با رقبا پیشرفت خواهید کرد و قوی‌تر خواهید شد.

8. در کار شما بهترین در دنیا کیست؟

بهترین متخصص‌ها در حوزه کاری خود را پیدا کنید. مثلا یک کمپانی ورزشی به اسم سیرک خورشید، قوی‌ترین ورزشکاران المپیک را انتخاب می‌کند و به آنها آموزش می‌دهند عملکرد بهتری داشته باشند. این رفتار را با تقلید از بهترین‌ها اشتباه نگیرید. تقلید صرف هرگز باعث پیشرفت شما نمی‌شود، اما اگر شما کمپانی با اصول درست و عقاید مشخص باشید، ایده گرفتن از بهترین‌ها و گنجاندن آن ایده‌ها در چارچوب فکری و کاری خودتان باعث پیشرفت شما خواهد شد.

9. چطور می‌توانید هر روز بهتر شوید؟

به جای اینکه بپرسید چقدر می‌توانیم بزرگ شویم بپرسید چقدر می‌توانیم خوب باشیم؟ راه‌هایی پیدا کنید که منابع مالی، درآمد و نفوذ خود را بیشتر کنید. اگر می‌خواهید بزرگ باشید، سعی کنید کمپانی‌های کوچک راه بیندازید و کم‌کم آنها را به هم وصل کنید به جای اینکه یک غول تاسیس کنید! مثلا کمپانی ویرجین در هر کدام از دفاترش کمتر از 150 نیروی کار دارد.

10. موفقیت‌ها و شکست‌هایتان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

سعی کنید 1000 جهش کوچک رو به جلو داشته باشید به جای یک جهش خیلی خیلی بزرگ. به همان دلایلی که گفتیم، چون ریسکش کمتر است و باعث می‌شود دیگران نتوانند عینا از شما تقلید کنند. مثلا تویوتا همیشه محصولاتش را با دقت بسیار ارزیابی می‌کند تا راه‌هایی برای بهتر شدن آنها پیدا کند. عجله نکنید. هیچ موفقیتی بزرگی با  هیجان و یک‌شبه به دست نمی‌آید و اگر یک‌شبه آن را به دست آوردید به احتمال زیادی یک‌شبه هم آن را از دست خواهید داد. پس صبور و ثابت‌قدم باشید.

11- چطور می‌توانید چالش خلق کنید؟

پیدا کردن ایده‌های نو برای شما بسیار مهم است. تا جایی که ممکن است از نیروها و استعدادها و منابعی که موجود دارید ایده بگیرید. افراد بسیار متفاوت را کنار هم بگذارید، دفتر کار را طوری طراحی کنید که افراد مجبور باشند دائما در حرکت باشند و با همدیگر برخورد و چالش داشته باشند. مثلا کمپانی بی‌ام‌و طوری دفاتر کارش را طراحی کرده که افراد مجبورند دائما در آن حرکت کنند و دیسون مهندس‌ها و طراحانش را در گروه‌هایی قرار می‌دهد و ترکیب این گروه‌ها را دائم تغییر می‌دهد.

12. چطور می‌توانید در کمپانی یک خانواده بزرگ (متشکل از همه کارکنان) تشکیل دهید؟

فکر کنید که چطور برنامه‌ای ترتیب دهید که کارمندان با یکدیگر وقت بگذرانند. برای این با هم بودن، روزی 30-60 دقیقه در نظر بگیرید. آنها را دور هم جمع کنید تا ایده‌ها، مشکلات و چالش‌ها را با هم به اشتراک بگذارند. مثلا کمپانی گوگل سه وعده‌ی غذایی رایگان به کارمندان می‌دهد و آنها را در کافه‌هایی سرو می‌کند که افراد در آن جا دور هم جمع می‌شوند. جالب است بدانید گوگل 170 کافه در محل کارش در نیویورک دارد.

یک مسئله‌ی مهمی که باید در نظر بگیرید این است که تعادلی بین همه این موارد ایجاد کنید. یعنی سعی کنید خودتان را در همه این حوزه‌ها تقویت کنید نه اینکه در یکی بسیار قوی باشید و در یکی بسیار ضعیف. نباید آنقدر هسته مرکزی سنتی و بدون انعطافی داشته باشید که هیچ حرکت و پیشرفتی برایتان ممکن نباشد و در عین حال نباید آنقدر رادیکال و بی‌قانون باشید که از هم بپاشید. و وقتی همه چیز بر وفق مراد پیش نمی‌رود اول این را بدانید که این مسئله طبیعی است و در مرحله بعد به سراغ هسته مرکزی خود بروید. ببینید آیا این هسته پایداری سابق را دارد؟ آیا شما در جهت اهدافتان مثل سابق در حرکت هستید؟ به امید اینکه همه‌ی کسب‌وکارها در ایران پیشرفت قابل توجهی داشته باشند. نه اینکه فقط خودمان پیشرفت کنیم!

و در نهایت

من روزهای زیادی را صرف این مقاله کردم. تک تک موارد آن را به دقت بررسی کردم و در مورد آن بسیار زیاد خواندم. منبع اصلی این مقاله سایت www.hbr.org است که ابتدای مقاله در آن توضیح دادم. من باور دارم که شیوه‌های سابق مدیریتی در ایران دیگر پاسخگو نیست. در این شیوه‌ها کارمندان ناراضی و مدیران شاکی‌اند. وقت این نیست که یک تحول اساسی در کسب و کار خود به وجود بیاویریم؟ وقت آن نیست که ایمان بیاوریم به تغییرات جدید، چالش‌های جدید و یک ساختار جدید و البته به روز، همگام با تمام جهان؟

منبع : شرکت طراحی سایت رندبیت - نوین